دریا یعنی تو ، یعنی عشق سمیرا

سقفی که بالای سرت می شینه
چه قد به بالا بودنش می نازه
اون تنها سقفیه که توی دنیا
بازی و آسمون بهش می بازه
فقط یه خطش و برات نوشتم
زیبای ماه من اینا بهانس
اینا همه گذشتن از جنونه
اینو نوشتم که بگم عزیزم
همین حالا ، چه امروز و چه فردا
بدون اعتنا به حرف مردم
دیگه می خوام سر بذارم به صحرا
برم یه جای دور خیلی نزدیک
یه جایی پشت عقده های دنیا
برم یه جا دنبال تو بگردم
دنبال تو ، دنبال عطر زیبا
انقد برم که مردم زمونه
بدون حد و مرز و حرف و قانون
به آدمی  که عاشق سمی شد
بگن توی کتاب و قصه ، مجنون
زیبا چرا من اینجوری نوشتم
تو هم مث من داری می گی : دوری !؟
می گی تحملش کنم تا آخر؟
زیبا ولی نمی گی که چه جوری؟
زیبا می گی وصال تو عاشقی نیس
یه روز صدا تو نشنوم می میرم!
اما نه ، هر چی تو بگی ، همیشه
خیال بکن حرفمو پس می گیرم
من می دونم یه روز گرم ابری
از پیش من می ری واسه همیشه
به قول تو این کار سرنوشته
(نه و ، نمی خوام )سرشم نمی شه
مث نسیم آخرای پاییز
با طالعت می ری و من می مونم
بی خبر از اون مقصد طلاییت
مث دیوونه ها برات می خونم
دلم عجیب هواتو کرده ، زیبا
اول اسم نازتم نمی دم
به لشگر ستاره های دنیا
زیبا فقط یه چیز دیگه مونده
اینکه می گم ، تمام آرزومه
بگی می دونی من چقد دیوونم
فقط همینو بدونی ، تمومه
تو مخمل صورتی خیالم
سر تو هر لحظه سر پادشاس
عادت و این حرفا مال آدماس
زیبا ، نرو ، می ری ولی دیوونت
یه روزی ثابت می کنه به دنیا
که آدما واسه جواب گرفتن
فقط باید برید سراغ زیبا
زیبا جونم کاش که یکی می فهمید
چقدر دوست دارم چقدر عزیزی...